سلامت نیوز:این روزها در گوشهوکنار خیابانهای شهر کودکانی را میبینیم در ساعتهایی از روز که باید در مدرسه مشغول به تحصیل باشند در اوج معصومیت کودکیشان، مشغول به کار هستند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: در تمام ساعتها و روزهایی که آموزشوپرورش انرژیاش را صرف این میکند تا به نهادها و سازمانهای مختلفی که به امر آموزشوپرورش ورود پیدا کردهاند و البته تعدادشان هم کم نیست، ثابت کند خود بهتنهایی متولی امر آموزشوپرورش در کشور است، کودکانی هستند که ناخواسته وارد دنیای بزرگترها شدهاند و از تحصیل بازماندهاند؛ کودکانی که دوست دارند درس بخوانند اما زندگی بهگونه دیگر برای آنها رقم خورده است. کارکردن کودک تنها یکی از بهانههای بازماندن از تحصیل برای کودکان ایرانی است اما مسئله دیگر نبود آمار مشخص و دقیق از تعداد کودکانی است که به مدرسه نمیروند. نبود آمار مشخص و دقیق یعنی نداشتن یک برنامهریزی دقیق و قابل پیشبینی. مرکز آمار در سرشماری ١٣٩٠ تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را ٥٠٠ هزار نفر اعلام میکند. مرجع ملی حقوق کودک در وزارت دادگستری با کمک آموزشوپرورش اطلاعات ٣٥٠ هزار نفر را دارند و آنچه آموزشوپرورش از طریق انطباق کدها به دست آورده تعداد ١٢٥هزار نفر است. حالا از روی همین آمارها قرار است برای این قشر در سطح سیاستگذاری برنامهریزی شود. این است که هر زمان کودک کاری را در خیابان میبینم از خود میپرسم آیا این کودک در آمارهای مورد ادعای نهادهای مختلف محاسبه شده است؟ آمارها هر چقدر هم که دقیق باشند و خطا نداشته باشند، همه واقعیت نیستند.
توجه به آموزش در سطح بینالمللی از اواخر دهه ٨٠ به صورت جدی آغاز شد. ضرورت تعلیم و تربیت و پیچیدگی آن و درعینحال مشترکبودن مباحث آموزشی در کشورهای مختلف، همگان را به فعالیتهای مشترک در زمینه آموزش ترغیب کرد. برای اولینبار در سال ١٩٩٠ ایده جهانی «آموزش برای همه» در اجلاس جهانی تایلند با حضور وزرای آموزشوپرورش کشورهای دنیا کلید خورد. در سال ٢٠٠٠ اولین جمعبندی ١٠ساله انجام شد. در سال ٢٠٠٠ مشخص شد که کشورها عمدتا مسئله آموزشوپرورش را جدی گرفتهاند و نرخ پوشش را به سطح معقولی رساندهاند و توصیهای که به کشورها شد این بود که دیگر از روشهای عمومی برای دسترسی دانشآموزان به آموزش پرهیز شود و به سراغ نفربهنفر و نقطهبهنقطه بروند و مناطق آسیبزا را شناسایی کرده و در آنجا برای آموزش سرمایهگذاری کنند.
یکی از نهادهایی که در راستای رسالتش برای شناسایی فقر مدتی است به مسئله آموزش «کودکان کار» ورود پیدا کرده، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است. یکی از اهداف تشکیل وزارت رفاه و وظایفی که در قانون ساختار نظام جامع طرح شد بحث رصد فقر بهوسیله این نهاد است؛ مرجعی که باید اقشار کمدرآمد را شناسایی کند و مطابق آییننامه چتر ایمنی که در دولت اصلاحات نوشته شده وظیفه دارد سالانه گزارشی از انواع فقر را ارائه دهد. فقر مسکن، فقر بهداشت، فقر آموزش و فقر درآمدی و فقر زیرساختی همه از مواردی است که باید وزارت رفاه به آن ورود پیدا کرده و به ارائه راهحلی برای آن بپردازد. فقر آموزشی نیز از جمله کارهایی است که وزارت رفاه در حوزه اندازهگیری انجام میدهد.
بازماندگان از تحصیل در انتظار همدلی سازمانها
احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت «تعاون، کار و رفاه اجتماعی»، میگوید: «شورای ساماندهی کودکان کار و خیابان در وزارت رفاه است. جلسات منظمی در آنجا با دستگاههای ذیربط برای اقدامات پیشگیرانه انجام شد. ایدهای که در آنجا مطرح شد این است که نقطه تشخیص کودکان کار، بچههایی هستند که به مدرسه نمیروند وقتی این نوع کودکان شناسایی شوند کمک میکند تا شناسایی کودکان کار راحتتر انجام شود. در شورایعالی رفاه که در دولت تدبیر و امید در سال ٩٣ تشکیل شد این بحث مطرح شد که برای کودکان بازمانده از تحصیل چه میتوان کرد.
در استانهای مختلف برای بازگرداندن بچهها به مدارس اقدام شود». مسئله اینجاست که آمارهای مختلفی از سوی ارگانهای مختلف از جمله معاونتهای آموزشوپرورش، سازمان بهزیستی و فعالان حقوق کودک درباره تعداد کودکان لازمالتعلیم بازمانده از تحصیل اعلام میشود و هنوز مشخص نیست چه تعداد کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد. میدری در این زمینه میگوید: «مرکز آمار تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را که از سرشماری ١٣٩٠ به دست آورده بود ٥٠٠ هزار نفر اعلام کرد. مرجع ملی حقوق کودک در وزارت دادگستری با کمک آموزشوپرورش اطلاعات ٣٥٠ هزار نفر را داشتند و آنچه آموزشوپرورش از طریق انطباق کدها به دست آورده بود ١٢٥ هزار نفر اعلام میکند.
در نهایت از این تعداد با کمک وزارت ارتباطات فقط شماره ٩٥ هزار نفر از این تعداد را به دست آوردیم و شروع کردیم با تکتک این افراد تماس گرفتیم. در این میان فقط ٣٤ هزار نفر تماس موفق داشتیم و مابقی به هیچ عنوان حاضر به گفتوگو نبودند. از این ٣٤ هزار نفر تعداد ١٠ هزار نفر میگویند کودکشان به مدرسه میرود و حالا از همین تعداد باقیمانده که توانستیم بررسی کنیم مواردی نیاز به همکاری آموزشوپرورش است تا بتوانیم به کار برای رسیدگی به این افراد ادامه دهیم. برای مثال در برخی موارد آموزشوپرورش میداند از چه سالی دانشآموز به مدرسه نرفته است و مواردی شبیه به این اطلاعات که باید همکاری مشترکی با آموزشوپرورش باشد تا بتوانیم به همین تعدادی هم که دسترسی پیدا کردهایم رسیدگی لازم را انجام دهیم».
چرا دختران به مدرسه نمیروند؟
اوایل دهه ٧٠ در کشور ایران طرحی با عنوان «چرا دختران مدرسه نمیروند؟» آغاز شد. گلنار مهران، عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا (س)، در این زمینه میگوید: در اوایل دهه ۷۰، زمانی که دکتر نجفی وزیر آموزشوپرورش بودند و یونیسف بعد از سالها کار خود را در ایران شروع کرده بود، طرح «چرا دختران مدرسه نمیروند؟ » را مطرح کردیم. وزارت آموزشوپرورش از طرح استقبال کرد و در چند استان به صورت پایلوت که تبعیض جنسیتی بین دختر و پسر زیاد بود، فعالیت تحقیقی و مطالعاتی آغاز شد. طرح براساس رویکرد کیفی و در سه مرحله پیش رفت. در مرحله اول، تیم مطالعاتی وارد استانهای پایلوت شده و به همه روستاهای کردستان، کهگیلویه وبویراحمر و هرمزگان که بازماندگی از تحصیل دختران در آن بیشتر بود، سفر کردند و در آن مدت شناسایی افرادی صورت گرفت که بتوانند اطلاعاتی در راستای طرح مذکور در اختیار تیم مطالعاتی قرار دهند. در مرحله دوم، بحث مثلثسازی صورت گرفت (کودک، پدر و مادر، معلم و مدیر). مصاحبههایی عمیق با خود کودک، پدر و مادر، معلم و مدیر در راستای شناسایی علل بازماندگی از تحصیل کودکان صورت پذیرفت. در مرحله سوم، دو دسته از عوامل که شامل عوامل درونمسئله و بیرونمسئله بودند، شناسایی شد. گلنار مهران میافزاید: عوامل درونمسئله شامل مواردی از این قبیل بودند: وجود مدارس مختلط، بهویژه در هرمزگان با وجود بلوغ زودرس، وجود معلم مردی که ناشناخته و غریبه بود، عدم آموزش صحیح معلم و بدرفتاریکردن معلم با کودکان یا معلم چنان گرفتار مسائل زندگی خودش بود که اگر دختر در کلاس موفق نبود، وی را تحقیر میکرد، دوزبانهبودن و عشایربودن کودکان. این درحالی است که آموزشوپرورش از کودکان میخواهد هویتشان را خارج از مدرسه بگذارند و سپس وارد مدرسه شوند. همچنین نبود معلم بومی و تعویض دائمی معلمان در مدارس عشایری که در فصل قشلاق معلم همراهی نمیکرد از موارد بهدستآمده در این طرح بود. در مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا هم مشابه همین نتایج حاصل شد.
همچنین عوامل بیرون از مسئله شامل این موارد بودند: عوامل اقتصادی که دختر باید در خانه به مادر کمک کند تا امور خانه بچرخد که این مسئله هماکنون در پسرها بیشتر دیده میشود و تا حدودی ریشه فرهنگی نیز دارد، عوامل فرهنگی برای مثال، خانوادهها دخترها را به جای دور نمیفرستند، درحالیکه دخترها مسافتهای دور را برای آوردن آب یا چرای دام طی میکردند و در مطالعات لایهبهلایه مشخص شد مسافت مسئله اصلی نیست و خانوادهها طی مصاحبههای عمیق بیان کردند مدرسهرفتن اهمیتی ندارد که به خاطر آن مسافت طولانی پیموده شود. عدم دیدگاه مناسب معلمها به روستاییان و عشایر و عدم احترام قائلشدن برای آنها نیز از موارد بهدستآمده دیگر بود. رضوان حکیمزاده، معاون ابتدایی وزارت آموزشوپرورش، نیز در این زمینه میگوید: حق آموزش بدون تبعیض نژادی، قومی و مذهبی، یک شعار مهم است و اینکه عدالت در فرصتهای یادگیری و یاددهی مهم است و نه حتی عدالت در آموزش. وزارت آموزشوپرورش با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تفاهمنامهای برای حل مشکل کودکان بازمانده از تحصیل، تدوین و سعی کردهاند ابهام در تعریف کودکان کار که کمک خانواده میکنند و کودکان خیابان، که خانواده ندارند را برطرف كنند. در راستای بهبود وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل، وزارت آموزشوپرورش سعی در اختصاص بودجهای برای مقطع پیشدبستانی در مناطق محروم و دوزبانه دارد.
راهکارهایی برای بازگشت دانشآموزان به آموزش
علی زرافشان، معاون متوسطه وزارت آموزشوپرورش؛ راهحل بازماندگی از تحصیل را در ارائه آموزشهای جایگزین میداند. وی میگوید: رفع مشکل بازماندگی از تحصیل استفاده از انواع آموزشهای جایگزین است. راهکارهایی مانند توسعه مدارس شبانهروزی، برای مکانهایی که امکان تأسیس مدرسه نیست؛ روستا مرکزی، با استفاده از سرویس؛ آموزش از راه دور و آموزش بزرگسالان، دانشآموزانی که در دوره اول متوسطه ترک تحصیل میکنند، به آموزش دسترسی یابند و درنهایت داوطلبان آزاد که اگر فردی هیچکدام از راههای بالا را نتوانست استفاده کند، فقط در امتحانات شرکت کند. وی میافزاید: در آموزشوپرورش شورایی تشکیل شده است به نام «شورای مناطق محروم» که تمام نهادهای حمایتی از جمله بهزیستی و... عضو این شورا هستند تا در جهت کمک به کودکان بازمانده از تحصیل همافزایی صورت گیرد. درواقع بهتر است در جهت حل معضل کودکان بازمانده از تحصیل، مشارکتهای مختلفی که انجام میشود در کمیته مناطق محروم صورت گیرد.
نظر شما